پلک

زیر پِلک هایم خانه کرده ایی؟!

نکند برای این است

همیشه خوابت را می بینم....

اتاق!

این اتاق ها

یعنی هرکس برای خودش...

یعنی گور پدر دیگران

زیریک سقف هستیم

اما جدا از هم!

اینجا بیشتر شبیه هتل است

تا خانه!!

کعبه را ببین چه با صفا و صمیمی

یک خانه ی بی اتاق، شده خانه ی خدا...

مارپلّه

رسیدن به خدا

عین  بازی "مار پلّه"  است...

تا کمی نزدیکش می شویم

نیش می خوریم از گناه و....

 چندین خانه ، عقبگرد...

درد

خانه اهل درد است بهشت...

رقص

دلش شده بود...

خانه ای برای رقصیدن شیطان

دوری از تو

حسین به من آموخت

چسبیدن به خانه ات را نزدیکی  نگویند

گاهی برای رسیدن به تو باید از خانه ات دور شد!

پاسخ

خانه ابدی صدایت می زند.

پاسخش را نمی دهی؟

مدرسه

فراموش خانه را مدرسه گویند!

کمد خیابانی

کمدی را که از خانه بیرون بیندازند

هیچ کس حاضر نمی شود

در آن چیزی بگذارد...

دل شکسته

دلم را بشکنید حالا که دل شکسته خانه خداست

سالمندان

خانه سالمندان انتقام بچه های مهد کودک است.

شب و روز

شب درب خانه ها قفل

روز درب قلب ها باز....!!

خانه

دیوارها و درهای آهنین که از آسیب رساندن ما به همنوعان جلوگیری می کند را "خانه" می گویند.