مرگ

رفتن به سفری که برگشتی ندارد را مرگ گویند.


کعبه

اولین خانه ای که در زمین بنا شد را کعبه گویند.


طواف

طواف دور خانه برای تو

طواف دور صاحب خانه برای من

قبول؟

تنهایی

بی تو بودن را تنهایی می گویند.

تسبیح

شده تسبیح دست شیطان...

بهای عشق

گفتم بهای این عشق چیست؟

گفت از تو نشانه ای نباشد.

درک

کاش دغدغه درک داشتیم تا مدرک....

سنت خدا

می بارد بر تو

باران درد و رنج و مصیبت و بلا

تا صدایشان بزنی و پی ببری

کاری ازدستشان بر نمی آید.

خدا اینگونه بت هایت را می شکند...

برای تو...

چه شیرین است دلشوره برای تو.

خواب

بستن چشمها به امید دیدن تو را خواب گویند.

شرم

غرق شد

در عرق شرم گناه...

استغفار

استغفاری از تو را تقسیم کردند

عالمی بخشیده شد.

انسان

در قدرت بود

می خواست ضعف را ببیند

که انسان را آفرید.

تابع نبودند

رسول می گوید

 در مدینه دفاع کنیم

فشار می آورند

جنگ  را بیرون شهر ببرند

تبعیت نکردن از رسول

می شود احد

زشتی...

صورت زشت را گله نیست

امان از سیرت زشت.

شاه رفت


به مناسبت رفتن شاه می نویسم/کاش روزی مثل آن روز/

جشن رفتن شیطان از دلم را بپا کنم

اب

اشک چشم خدا را آب گویند.

فرصتها...

کاش فقط از فرصتها استفاده نمی کردم

این روزها کشف کرده ام

فرصت ها را تبدیل به تهدید می کنم

اما چه دیر...

امتحان

خرماهای مدینه رسیده می شوند

فصل برداشت است

دستور جنگ صادر می شود

غرض جنگ نیست

قصه همان داستان تکراری

امتحان است.


عکس من

حرص عجیبی داشت

برای جمع کردن عکس های من

حالا که آتشی بپا کرده

مرادش را پی بردم.